گریز، فرار، ترک خدمت، بی وفایی سایر معانی: ترک، رها (سازی)، فرار (از خدمت ارتش یا انجام وظایف)، قال گذاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوسر، حرف دو پهلو سایر معانی: دوسر، حرف دو پهلو
ابهام، طفره، دروغ سایر معانی: دروه
ابهام جناس، تجسس سایر معانی: equivoke ابهام بدیع جناس
تمایل به طفره یاگریز، حالت یاخوی طفره زنی
ترسویى، نامردى، پستى، ارتداد، برگشتگى