اغاز، جشن فارغ التحصیلی سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی [ریاضیات] ابتدا، آغاز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
1- افراشتن، بلند کردن، بالابردن 2- (لباس و غیره) تو گرفتن، کوتاه کردن، تنگ کردن 3- جذب کردن، در آشامیدن 4- پذیرفتن، به عهده گرفتن 5- ادامه دادن 6- علاقمند شدن به 7- جاگرفتن [حقوق] عهده دار ش ...