مردد، تردید کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(یونان باستان) سکه ی زر، سکه ی نقره، بیان کننده، اظهار دارنده
سیب زمینی، انواع سیب زمینی سایر معانی: (گیاه شناسی) بته ی سیب زمینی (solanum tuberosum از خانواده ی nightshade) [صنایع غذایی] سیب زمینی
مسافرت دوسره، رفت و برگشت، سفر رفت و برگشت، سفردوسره [ریاضیات] یک دور رفت و برگشت، گرد کردن اضافی [نفت] رفت و برگشت
کج بیل، سیب زمینی، چاقوی کوتاه، بیلچه مخصوص کندن علف هرزه، با بیل کندن سایر معانی: بیلچه ی علف هرزه چینی، چاقوی کوتاه (برای کندن پوست درخت و غیره)، تراشگر، (عامیانه) سیب زمینی، با بیلچه کندن ...
بیگانه، غریب، اجنبی سایر معانی: غریبه، خارجی، برون مرزی، در غربت، ناآشنا، نامانوس، نامحرم، بیگانه کردن