نقاشی، کرباس، بوم نقاشی، پرده نقاشی، پارچه برزنت، پارچه مخصوص نقاشی، کف رینگ بوکس یا کشتی، الک یا غربال کردن، برای جمعاوری اراء فعالیت کردن سایر معانی: (کرباس ویژه ای که روی آن نقاشی رنگ روغ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنجان، جک زدن، سرزنش کردن سایر معانی: (در اصل) پسر، مرد، آدم (برای تاکید به کار می رود)، (ورق بازی) سرباز (knave هم می گویند)، (اتومبیل و غیره) جک، هر وسیله ی بلند کردن (در فواصل کم)، درشت، ...