معنی

فنجان، جک زدن، سرزنش کردن
سایر معانی: (در اصل) پسر، مرد، آدم (برای تاکید به کار می رود)، (ورق بازی) سرباز (knave هم می گویند)، (اتومبیل و غیره) جک، هر وسیله ی بلند کردن (در فواصل کم)، درشت، بزرگ اندام، گنده، (معمولا با: up) جک زدن، (با جک) بلند کردن، بالا بردن، (در اصل) شاگرد خانه، نوکر، (استرالیا) پاسبان، مامور پلیس، رجوع شود به: jackpot، (نادر) ملوان، ناوی، (میله ی چوبی که چکش را برای فرود آمدن بر سیم پیانو بلند می کند) خرک پیانو، هر نوع خرک، الاغ نر، نره خر (jackass هم می گویند)، جنس نر، نرک، (جانور شناسی) نام کلی انواع ماهی های حاره ای و نقره ای رنگ و استخوانی که دم دو شاخه ی آنها دراز و باریک است (از تیره ی caranagidae)، (قدیمی - خودمانی) پول، فلوس، اسکن، (برق) پریز، ژاک، (شکار) مشعل یا نوری که برای جلب صید به کار می رود، (کشتیرانی) پرچم سینه ی کشتی، (با نور افکن یا مشعل) صید کردن، پیشوند:، نرک [jackass]، بزرگ و محکم، سترگ [jackboot]، خرک برای بالا بردن چر  جک اتومبیل، در ورق بازی سرباز
[علوم دامی] الاغ نر اخته نشده .
[عمران و معماری] جک - بالابر - بالا بردن - جک زدن
[کامپیوتر] پایه - اتصال دهنده ای که دو شاخه ای را می توان درون آن قرار داد . - پایه .
[برق و الکترونیک] فیش - مادگی اتصال قطعه ی متصل کننده ی ماده که به همراه اتصال نری برای برقراری اتصالات مداری استفاده می شود . مادگی اتصال دارای تیغه های اتصالی است که هنگام جایگذاری با برداشتن اتصال نری باز یا بسته می شود و عمل قطع و وصل را انجام می دهند .
[مهندسی گاز] بالابردن، جک
[زمین شناسی] جک، باربردار، جک پیچی
[نساجی] بالابر - اهرم بالابر ورد - پریز
[نفت] جک - خرک

دیکشنری

جک
اسم
cup, mug, calix, chalice, jack, steinفنجان
فعل
jackجک زدن
blame, scold, berate, snub, upbraid, jackسرزنش کردن

ترجمه آنلاین

جک

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.