[فوتبال] یک سوم خط حمله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمله بی پروا
[صنعت] انبارش بلوکی
[نفت] مجموع شیر فوران گیر
حمله با متن رمز منتخب [رمزشناسی] حملهای رمزتحلیلی (cryptanalytic) که در آن مهاجم قادر به انتخاب متنهای رمز و مشاهدۀ متنهای اصلی متناظر با آن است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
حملۀ کلیدمرتبط منتخب [رمزشناسی] حملهای به فرانمای کلید که در آن مهاجم با انتخاب رابطۀ بین چند کلید و دسترسی به توابع رمزگذاری متناظر در پی یافتن کلید است ...
(ارتش) تک هماهنگ شده
[زمین شناسی] هسته چینی (استاتور)
حمله متقابل، حمله متقابل کردن سایر معانی: پاتک زدن، دست به حمله ی متقابل (یا ضد حمله) زدن، حمله ی متقابل، ضد حمله، پاد تاخت [فوتبال] حمله متقابل
[کامپیوتر] حمله ی عدم پذیرش سرویس - حمله ای بد خواهانه به یک کامپیوتر که هدف آن دخالت در عملکرد عادی کامپیوتر است . هدف این حمله، کسب خدمات یا دزدیدن اطلاعات نیست . این نوع حمله ها غالباً تو ...
بالابر دو چرخی، چرخ و طناب مضاعف
حملۀ الکترومغناطیسی [رمزشناسی] حملهای که در آن حملهکننده از نشت تابش الکترومغناطیسی سامانۀ رمز به اطلاعات مربوط به کلید مخفی دست مییابد ...