counterattack
معنی
حمله متقابل، حمله متقابل کردن
سایر معانی: پاتک زدن، دست به حمله ی متقابل (یا ضد حمله) زدن، حمله ی متقابل، ضد حمله، پاد تاخت
[فوتبال] حمله متقابل
سایر معانی: پاتک زدن، دست به حمله ی متقابل (یا ضد حمله) زدن، حمله ی متقابل، ضد حمله، پاد تاخت
[فوتبال] حمله متقابل
دیکشنری
ضد حمله
اسم
counterattackحمله متقابل
فعل
counterattackحمله متقابل کردن
ترجمه آنلاین
ضد حمله