لافزن، خود ستا، چاخان، متظاهر سایر معانی: به خود بالنده، پزی، لافنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جسور، خود نما، از خود راضی، خیره چشم سایر معانی: (عامیانه) غره، کسی که بخود می نازد، مغرور، اهل منم منم
زرنگ، خود نما، گستاخ، لا قید، جلف سایر معانی: شیک، متداول، (به) مد روز، سر زنده، سرحال، مست و ملنگ، شنگول، خود ساز، مغرور، گستا