در میان، وسط سایر معانی: در وسط، در بحبوحه، در حین [زمین شناسی] اصطلاح شیمی آمید ،موادی که از مواد آمونیاک دار مشتق می شوند [ریاضیات] وسط
دیکشنری انگلیسی به فارسی