معنی

در میان، وسط
سایر معانی: در وسط، در بحبوحه، در حین
[زمین شناسی] اصطلاح شیمی آمید ،موادی که از مواد آمونیاک دار مشتق می شوند
[ریاضیات] وسط

دیکشنری

در میان
حرف اضافه
among, between, amongst, amid, across, amidstدر میان
amidst, amidوسط

ترجمه آنلاین

در میان

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.