جلو گیری، محو، فرونشانی، توقیف، قمع، موقوف سازی سایر معانی: سرکوبی، خفه سازی، (روانکاوی) باز داری، فروداشت، زدودگی (از ضمیر) [کامپیوتر] حذف . [برق و الکترونیک] حذف، جلوگیری - حذف حذف هر کدام ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتشی که برای حمایت از سربازانی تدارک دیده میشود که در محدوده سلاحهای سبک دشمن هستند [علوم نظامی]
واژههای مصوب فرهنگستان