لافزن، بت، صنم، معبود، خدای دروغی، دغل باز سایر معانی: (هرچیزی که زیاده تحسین و تقدیس شود) صنم، پرسته، (در مذاهب یکتاپرست - هر الهه یا دارگونه یا خدا به جز خداوند یکتا) خدای دروغین، عقیده ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان، ممتاز، برجسته، مجلل، نامی سایر معانی: شهیر، (در اصل) براق، نورانی، فروزان
عضو مهم (باشگاه یا اجتماع)، شمع محفل، چشم و چراغ
(در اپرا) خواننده ی اول، خواننده برجسته زن اپرا یا کنسرت
مخفف: شخص بسیار مهم، مخفف کلمات person important very، شخص بااهمیت
ستارۀ بسیار محبوب عرصۀ سینما [سینما و تلویزیون]
واژههای مصوب فرهنگستان