شام خوردن، شام دادن سایر معانی: مخفف:، رجوع شود به: sub- (پیش از p می آید)، (محلی) رجوع شود به: sip، (مخفف لاتین: supra) بالا، برفراز، روی، ابر، مشروب، مقدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بالاتراز چیزهای وابسته به این جهان، فوق مراتب دنیوی
[سینما] سوپر هشت
[سینما] فیلم سوپر 8 م م
[شیمی] ابر رسانا
[سینما] میکروفن کاملاً تک راستا
(امریکا- خودمانی) عالی، معرکه، بزرگ
[زمین شناسی] شبکه سرتاسری
[ریاضیات] فوق سختی
[سینما] قرار دادن دو یا چند تصویر رویهم
[سینما] برهم نمایی - چاپ مضاعف