با وقار، مجلل، با شکوه سایر معانی: شکوهمند، پرشکوه، شاهانه، آهسته و موقر، باتانی، وقار آمیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وافر، زیاد، دارای وفور سایر معانی: فراوان، انبوه، نهمار، زیاده، بیش از حد، خیلی زیاد
مغرور سایر معانی: (عامیانه) خودنمایانه، پر طمطراق، پرفیس وافاده، شیک و جلف، گرانقیمت و نظر گیر
عاری از شرم، بی خجالت، بدون شرم سایر معانی: (از شرم) سرخ نشده