مناسبت، بجابودن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شایستگی، لیاقت، صلاحیت، سررشته، کفایت، خبرگی سایر معانی: کارایی، مهارت، تبحر، کاردانی، (حقوق) اهلیت قانونی [صنعت] شایستگی،صلاحیت،کفایت [حقوق] اختیار دادگاه در تعیین صلاحیت خود [خاک شناسی] رس ...
درستى، صحت، حقانیت، عدالت، حق بودن