شکر، قند، ماده قندی، شیرینی، شیرین کردن، با شکر مخلوط کردن، تبدیل به شکر کردن سایر معانی: (از ریشه ی فارسی یا سانسکریت)، رجوع شود به: sucrose، (ظرف) شکردان (sugar bowl هم می گویند)، چاپلوسی، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: sweetstop، سفرجل هندی، سیب دارچینی
چغندر قند سایر معانی: (گیاه شناسی) چغندر قند (beta vulgaris)
[شیمی] زغال قند
رجوع شود به: diabetes mellitus
کوه کله قندی (در مدخل لنگر گاه شهر ریودوژانیرو - برزیل)
افرای قندی، افرای سخت سایر معانی: (گیاه شناسی) افرای قندی (acer saccharum - بومی امریکای شمالی)
رجوع شود به: sugar acetate
رجوع شود به: lactose
باشکر پوشاندن سایر معانی: شکر پوش کردن، روی داروی تل را باشکر پوشاندن
شیرین کرده، شیرینی زده، قندی، شکری، شکر پاشیده
کارخانه شکرسازی، کارگاه شکرریزی