تحصیل، بررسی، مطالعه، اتاق مطالعه، غور وبررسی، موضوع تحصیلی، درس، مطالعه کردن، درس خواندن، اموختن، بررسی کردن، خواندن، فرا گرفتن، تحصیل کردن سایر معانی: پژوهش، تحقیق، آموزش، یادگیری، رشته ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - آموزش)، اتاق مطالعه و مشق نویسی (در مدرسه)
در زمینه یا حوزه ی واقعی خود مورد آزمایش و بررسی قرار دادن
(امریکا - عامیانه) دقیقا مورد مطالعه یا بررسی قرار دادن
[حسابداری] مطالعه تحقیقات حسابداری
[نفت] مطالعه روی مدل قیاسی
مطالعۀ تحلیلی [علوم سلامت] نوعی مطالعه برای آزمون فرضیه یا تعیین رابطۀ میان حداقل دو متغیر
واژههای مصوب فرهنگستان
بررسی زمانظاهری [زبانشناسی] در جامعهشناسی زبان، بررسی یک یا چند متغیر زبانی در مقطع معینی از زمان
فرو رفتن در اندیشه ها و خیالات خود، خواب و خیال
مطالعۀ موردهمگروهی [علوم سلامت] مطالعهای که در آن کل همگروه بهعنوان شاهد انتخاب میشود
مطالعۀ موردی [آمار] مطالعۀ یک مورد با دقت فراوان و ذکر جزئیات آن
[بهداشت] مطالعه تطبیقی - مطالعه مقایسه ای