دوره گردی، کمارگر دوره گرد سایر معانی: (امریکا)، کارگر روزمزد کشاورزی، کارگر سیار، ولگرد، قلندر، هشنگ، الدنگ، آس و پاس، بی سروپا، دوره گردی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ژنده پوش، ادم کثیف و بی سر و پا سایر معانی: ژنده پوش (به ویژه کودک ژنده پوش)، کجینه پوش، ژولیده
سرگردان، دربدر، اوباش، ادم اواره و ولگرد، سر گردان سایر معانی: ولگرد، عیار، عیاروار، دایما در حرکت، بی خانمان، خانه بدوش، آواره