کرسی، عسلی، مدفوع، عن، چارپایه، صندلی مستراح فرنگی، پیخال، ادرار کردن سایر معانی: (کارکردن مزاج) یکدست، سرگین، گه، چهارپایه، صندلی بی پشتی، رجوع شود به: footstool، مستراح، آبریزگاه، مبال، (گ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(کبوتر یا پرنده ای که برای جلب کبوتران یا پرندگان دیگر به کار می رود) مرغ دام، کبوتر دام، مرغ گیرانداز، خبررسان
جاسوس سایر معانی: pigeon stool کبوتر یا مره دام که بچوبی بندند
عسلی تاشو سایر معانی: چارپایه ی سبک و تاشو، صندلی سفری، عسلی تاشو
صندلی کیفر (که سابقا بزهکاران را روی آن می نشاندند و دور شهر می گرداند تا مورد طعن و لعن مردم قرار گیرند)
چهارپایه کوتاه و کوچک سایر معانی: (اسکاتلند) صندلی گناهکار (که خطاکار را روی آن درصدر کلیسا می نشاندند و کشیش او را جلو همه سرزنش می کرد)
صندلی راحتی، صندلی تا شو بدون پشتی سایر معانی: صندلی تاشو (به ویژه برای مراسم دعا)، میزچه، (کلیسای کاتولیک) صندلی بدون پشتی (که اسقف روی آن می نشیند)
کرسی پیانو زنان
قارچ سمی سایر معانی: (گیاه شناسی)، قارچ چتری (از basidiomycetous ها)
خبرچین، اعتصاب شکن، جاسوسی کردن سایر معانی: (امریکا- خودمانی) خبر چین، خبر کش، جاسوس، (کارگری که با رفتن سر کار اعتصاب همکاران خود را می شکند) اعتصاب شکن، آدم پست فطرت، آدم رذل، (خودمانی - ب ...
خواباندن کپهای [کشاورزی - علوم باغبانی] نوعی خواباندن که در آن ساقه را از چندسانتیمتری خاک قطع میکنند و بر روی آن بهتدریج خاک میریزند تا شاخههای جدید تولی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
عثمانی سایر معانی: (عربی)، ترک، کاناپه (معمولا بی دسته و بدون پشتی)، چهار پایه (پایه کوتاه و لفاف دوزی شده)، کشور عثمانی