(عامیانه) دفاع کردن از، پشتیبانی کردن، به نفع کسی وارد معرکه شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقویت کردن، حمایت کردن از، تایید کردن سایر معانی: بلند کردن، افراختن، نگهداشتن، نگهداری کردن، حمایت کردن، هواداری کردن، حفظ کردن، پاسداری کردن [حقوق] تأیید کردن، ابرام کردن، حمایت کردن ...