[شیمی] الگوی گلوله و میله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(حرف و غیره) در گلوی کسی گیر کردن
[نساجی] لاک چسب
اصرار کردن، پیش امدگی داشتن، جلو آمدن سایر معانی: جلو امدن، متحمل شدن
از موضوع خارجنشوید
بکار خود مشغول باشید یابچسبید
(عامیانه) حمایت کردن، پشتیبانی کردن، دفاع کردن
بازی کودکان در خیابان ها (با ابزار خود ساخته)
چسبانقش [رایانه و فنّاوری اطلاعات] در فضای مجازی، تصویری کوچک شبیه به شکلک، که از آن برای نشان دادن عواطف خاصی، مانند محبت و نفرت، میتوان استفاده کرد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(چاپ) یک ورساد حروف، یک چارچوب حروف چینی (پر از حروف)، یک ورساد
1- به کار خود پرداختن یا ادامه دادن 2- در کار دیگران مداخله نکردن
(جانورشناسی) ماهی آبنوس (تیره ی gasterosteidae راسته ی gasterosteiformes که آب شیرین زی است)، ماهی ابنوس