ابزار، ترتیب اهنگ، تنظیم اهنگ، استعمال الت سایر معانی: (موسیقی) تنظیم برای ارکستر، سازآرایی، (به ابزار به ویژه ابزار علمی مجهز کردن یا به کار بردن ابزار) ابزار سازی، ابزارگری، ابزار آمایی، ا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایگاه فضایی، ایستگاه فضایی سایر معانی: ایستگاه کیهانی، platform space پایگاه فضایی [عمران و معماری] ایستگاه فضایی