سازگانشناسی [زیستشناسی] علم ردهبندی موجودات زنده براساس خویشاوندی و روابط طبیعی بین آنها
واژههای مصوب فرهنگستان
سامانش [عمومی] فرایند سامانهای کردن
آفتکُش جذبی [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آفتکُش که پس از پاشیده شدن بر روی گیاه وارد جریان شیرۀ آن میشود و آفت در نتیجۀ تغذیه از گیاه از بین میرود ...
آفتکُش جذبی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] نوعی آفتکُش که پس از پاشیده شدن بر روی گیاه وارد جریان شیرۀ آن میشود و آفت در نتیجۀ تغذیه از گیاه از بین میرود ...
سیاهرگهایی که خون رابطرف راست شش برمیگردانند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: systematize، دارای همست کردن، طبقه بندی کردن
(مهندسی) تجزیه و تحلیل سیستم ها، فراکافت سازگان ها، تحلیل سیستم [ریاضیات] تجزیه و تحلیل سیستم ها، تجزیه و تحلیل نظام ها
[زمین شناسی] تحلیل سیستمها در بومشناسی [آمار] تحلیل سیستم ها در بوم شناسی
تحلیل گر سیستم [کامپیوتر] تحلیل گر سیستم
[ریاضیات] ممیزی سیستم ها
[کامپیوتر] میز فرمان سیستم ها، پیشانه سیستم ها .
[کامپیوتر] روند نمای سیستم .