[زمین شناسی] تونل آب بر پرشیب، تونل آب بر سراشیب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] فرو کردن در مایع - خیس کردن - خیسانیدن
[نساجی] خیسانیدن ورقه های چوب در سود کستیک و پرس کردن آن ( تهیه خمیر سلولز )
(گیاه شناسی) منار گیاه (spiraea tomentosa از خانواده ی rose - بومی خاور ایالات متحده)
اسبدوانی صحرایی سایر معانی: (در اصل) اسپریس صحرایی، مسابقه ی اسب دوانی صحرایی، اسب دوانی با مانع، مسابقه ی دو صحرایی با مانع (مستلزم پریدن از روی جوی آب و نرده و غیره)، اسب دوانی باپرش از ما ...
بطور سراشیب یا سرازیر
[ریاضیات] خم تندترین سقوط
[آمار] روش پرشیب ترین نزول
[زمین شناسی] دیواره قائم قسمت انتهایی یک دره یا هر شکاف سطحی دیگری که به خاطر فرسایش یخچالی، به صورت تقریباً قائم درآمده است.
[نساجی] آهار زدائی به روش تخمیری
[زمین شناسی] شیب موج، تیزی موج - نسبت ارتفاع یک موج به طول آن را گویند. موجی با نسبت 25/1 تا 7/1 دارای شیب زیاد است. موجی با نسبت کمتر 100/1 دارای شیب کم است. - مترادف: steepness ratio. -
تخته سنگ، صخره سایر معانی: پرتگاه، صخره ی بلند و پرشیب (معمولا بر فراز ساحل)، تندان، خرسنگ، کوهپاره [عمران و معماری] تندان - دیواره [زمین شناسی] تخته سنگ، صخره