ایست، مانع، حائل، توقف، تکیه، نقطه اتکاء، توقفگاه، عصاء، توقف کردن، باقی ماندن، ماندن، باز داشتن، نگاه داشتن سایر معانی: کابل یا طناب سنگین (برای نگهداری دکل کشتی و غیره - guy هم می گویند)، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتصاب بدون ترک محل کار
[حقوق] توقیف (یا تعلیق) داوری به حکم دادگاه
[حقوق] توقیف جریان تأمین دلیل، توقیف اجرای درخواست ارائه مدارک
(عامیانه) آب از آب تکان نخوردن، کاری نکردن
[نساجی] میله عرضی کلاهک کاردینگ
[عمران و معماری] طناب مهار کننده
انجا بمانیدتامن برگردم
(طناب یا زنجیری که یک سوی آن به بدنه ی کشتی وصل است و سوی دیگر آن دیرک سینه ی کشتی را در جا نگه می دارد) مهار دیرک
[نفت] مهار کردن
ستون انکر( سپر) علوم مهندسى : ستون انکر
(کشتی بادبان دار ـ طنابی که از شاه تیر جلو کشتی به سینه ی کشتی وصل است و شاه تیر را ثابت نگه می دارد) طناب پشت بند، مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی