معنی
سایر معانی: کابل یا طناب سنگین (برای نگهداری دکل کشتی و غیره - guy هم می گویند)، مهار، سیم مهار، (با طناب یا سیم) مهار کردن، محکم کردن، (با تنظیم و تعدیل طناب ها) دکل را کج و راست کردن، مسیر کشتی را عوض کردن، (کشتی) چپ و راست رفتن، زیگزاگ رفتن، نگهدار، بند، پشتبند، شمع، پادیر، پشتاره، (از پلاستیک یا استخوان نهنگ و غیره) باریکه ی سفت که در یقه ی پیراهن یا شکم بند می گذارند، (جمع - انگلیس) شکم بند، کرست، پشتبند زدن، بند زدن، پادیر زدن، مهار کردن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن، پشت و پناه بودن، ماندگار شدن، دوام آوردن، تاب آوردن، ادامه دادن، (در مسابقه یا رقابت و غیره) دوش به دوش حرکت کردن، برابری کردن، جلوگیری کردن، خودداری کردن، کند کردن، (حقوق) به تعویق انداختن، به بعد موکول کردن، تعویق، عقب اندازی، تاخیر، تعلیق، (گرسنگی یا تشنگی یا اشتها و غیره را) اقناع کردن، برطرف کردن، فرونشاندن، اقامت، ماندگاری، متوقف شدن یا کردن، باز ایستادن، باز ایستاندن، وایستادن، مکث کردن، (قدیمی) از کاری دست کشیدن، دست برداشتن، (قدیمی) مقابله کردن، جلو کسی ایستادن، ایستادگی کردن، (پوکر) جا نرفتن، توپ حریف را خواندن، (نادر) سرکوب کردن، (خصومت یا کشمکش را) خواباندن، آرام کردن، (قدیمی) در انتظار بودن، چشم به راه بودن، انتظار کشیدن، (عامیانه) طاقت، استقامت، پایداری، تاب و توان، مکک، سکون
[حقوق] توقیف کردن (دادرسی)، متوقف ساختن (دادرسی)، به حالت تعلیق درآوردن، توقیف، توقف، تعلیق