وفادارانه، با ثبات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شدیدا، جدا، قویا سایر معانی: شدیدا، قویا، جدا
راست، بدرستی، صادقانه، براستی، بطور قانونی، باشرافت، بخوبی، با حقیقت سایر معانی: واقعا، به راستی، حقیقتا، (معمولا به صورت ندای حاکی از شگفتی یا تایید و غیره) راستی !، عجب !، (در پایان نامه ه ...