[ریاضیات] جواب پایه ای آغازین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مسابقه ی دو - تخته هایی که هنگام آغاز مسابقه دوندگان پای خود را روی آن می گذارند) تخته های آغاز
[عمران و معماری] جریان راه اندازی
[برق و الکترونیک] جریان راه اندازی
[برق و الکترونیک] قطعه راه انداز
تیرمبدا، تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
[عمران و معماری] زمان راه اندازی [برق و الکترونیک] زمان راه اندازی
[برق و الکترونیک] ولتاژ راه اندازی حداقل ولتاژی که باید به لامپ شمارنده تابش برای به دست آوردن شمارش با مدار خاصل اعمال شود .
[برق و الکترونیک] راه اندازی دستی
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری، مزیت دادن، سودمند بودن، فیضالهیبخشیدن سایر معانی: نفع، (تنیس) اولین امتیاز بعد از دوس (deuce)، برتری دادن، نفع دادن، مفید بودن [ ...
بلند همت، جاه طلب، ارزومند، نامجو سایر معانی: بژهان، فرازجو، بسیار مشتاق (موفقیت یا قدرت یا شهرت)، غیرتمند، بلندپرواز، مستلزم کوشش و مهارت بسیار
سر، اقدام، اغاز، شروع، عنصر، ابتدا، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، مبتدا سایر معانی: شانس شخص تازه کار، خوشبختی اتفاقی، آغاز، (معمولا جمع) مراحل اولیه، اوایل