مدیر، سرپرست، مدیر تصفیه، رییس، فرمدار، وصی و مجری سایر معانی: (حقوق) مدیر و مباشر امور و اموال شخص دیگر، امین ترکه، کارتراز، قیم، متولی، اداره کننده، مجری، رئیس [کامپیوتر] مدیر- نام حسابی ک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درجه، پایه، طبقه، سیکل، مرتبه، رتبه، مرحله، منزلت، زینه، پله، سویه، دیپلم یا درجه تحصیل سایر معانی: مقدار، میزان، (ریاضی) درجه، (آموزش) درجه ی تحصیلی، مدرک دانشگاهی، (دستور زبان) درجه یا صفت ...
تعدیل کننده، پله برقی، پله متحرک، پلکان متحرک سایر معانی: n : پلکان متحرک، adj : در دستمزد یاقیمتها تعدیل کننده [عمران و معماری] پله برقی [ریاضیات] آسانسور، پلکان متحرک، پلکان برقی ...
1- همه جا 2- فراز و نشیب، پستی و بلندی