خنجر زن، سخمهزن، زخمی که تیر میکشد سایر معانی: خنجر زن، سخمه زن، زخمی که تیر میکشد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نفت] سکوی جا اندازی
سیخ زنی سایر معانی: 1- درد شدید و منقطع، تیر کشیدن 2- زخم (در اثر فرو کردن نه شکافتن یا بریدن)
[نفت] مخروط جا اندازی
[نساجی] تثبیت کننده ( تثبیت کننده مصرفی درفرآیند پلیمریزاسیون )
شناور پایدارساز [حملونقل هوایی] هریک از شناورهای کوچکی که در دو طرف زیر بال هواگردهای آبنشین نصب میشود تا در هنگام فرود به پایداری هواگرد بر روی آب کمک کند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
ارابۀ فرود پایدارساز [حملونقل هوایی] هریک از دو ارابۀ فرود کوچک در دو نوک بال هواگردهای خشکینشین (landplane) که سبب پایداری عرضی هواگرد، بهویژه در هنگام گردش، میشود ...
چتر پایدارساز [حملونقل هوایی] چتری برای حفظ تعادل بار پس از پایین انداختن آن از هواگرد
استحکام، استواری، ثبات، پایداری، پایایی، محکمی، پا بر جایی سایر معانی: پرداس، برجایی، درواخی، ناجنبایی، بی تکانی، تعادل، توازن، ترازمندی، همسنگی، همترازی، مقاومت در برابر تغییرات شیمیایی، وا ...
[عمران و معماری] تحلیل پایداری
[برق و الکترونیک] شرایط پایداری
[شیمی] ثابت پایداری