eye squinter احول، چپ چشم، لوچ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
eye squint احول، چپ چشم، لوچ
چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ، چشمک زدن، سوسو زدن، تجاهل کردن سایر معانی: چشم بر هم زدن، چشمک زدن (اگر عمدی باشد بیشتر wink می گویند)، چشم را باز و بسته کردن، (در مورد چراغ اتومبیل و غ ...
کودن، احمق، چشم چپ، ناجور سایر معانی: (چشم) چپ، (خودمانی) یک وری، کج، کژ، (خودمانی) مسخره، چرند، احمقانه، لوچ، احمق، کودن، ناجور
nict(it)ateچشمک زدنرجوع شود به: nictitate
امادگی، تمایل، استعداد، رغبت، سرازیری، خوابیدگی، روبه زمینی
چشمک، برق زدن، با چشم اشاره کردن، باز و بسته شدن، چشمک زدن سایر معانی: چشم برهم زدن، پلک زدن، سوسو زدن، (با: out - ناگهان) پایان یافتن، به اتمام رسیدن، خاموش شدن، ته کشیدن، علامت دادن (با نو ...