ستون فقرات، تیره پشت سایر معانی: (برخی گیاهان مانند گل محمدی) تیغ، خار، (مجازی) جرئت، جربزه، استقامت، استخوان، (برخی ماهیان - جوجه تیغی - استخوان) تیغ، برجستگی تیز، تیزه، خاره، نیزکچه، سیخچه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ستون مهرهها [علوم تشریحی] ناحیهای از جمجمه تا لگن که از مهرهها تشکیل شده است |||متـ . ستون فقرات
واژههای مصوب فرهنگستان
ناحیهای از جمجمه تا لگن که از مهرهها تشکیل شده است |||متـ . ستون فقرات [علوم تشریحی]