معنی

ستون فقرات، تیره پشت
سایر معانی: (برخی گیاهان مانند گل محمدی) تیغ، خار، (مجازی) جرئت، جربزه، استقامت، استخوان، (برخی ماهیان - جوجه تیغی - استخوان) تیغ، برجستگی تیز، تیزه، خاره، نیزکچه، سیخچه، سیخول، (کالبدشناسی) ستون مهره، استخوان پشت، تیره ی پشت، مازه، مازو، (کتاب) عطف، (تپه و غیره) ستیغ، خط الراس، دندانه، مهره های پشت، تیغ یا برامدگی های بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
[عمران و معماری] هزار خار

دیکشنری

ستون فقرات
اسم
backbone, spine, spinal column, vertebral column, vertebral column, vertebraستون فقرات
spine, rachis, spinal column, vertebral columnتیره پشت

ترجمه آنلاین

ستون فقرات

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.