شلخته و چاق سایر معانی: خوک ماده (بالغ)، ماده خوک، (برخی جانوران پستاندار به ویژه خرس) ماده، (فلزکاری - ناودان یا جوی که فلز مذاب از کوره ی ذوب تا محل شمش ریزی در آن جاری می شود) آبگیره، گدا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) شپشه ی چوب (انواع جور پایان یا isopod ها از جنس oniscus که در جاهای مرطوب زندگی می کنند)، شپشه چوب
(در جوانی) عیش و عشرت کردن، ادل و بدل کاری کردن، در ایام جوانی عیاشی و هرزگی کردن (و سپس عیال وار شدن)
(باد کاشتن و گردباد درو کردن) تاوان اعمال بد خود را دادن
برزگر، بذر افشان، تخم افشان سایر معانی: برزگر، تخم افشان
بطور طبیعی افشانده شدن، بخودی خود افشانده شدن تخم
(تخم گیاه) خودافشانده (توسط باد یا آب ولی نه توسط انسان)
(عامیانه) 1- لوس شدن، شیطانی کردن 2- ملتهب و دردناک شدن، خودسری کردن
بذرپاشی هوایی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] پاشیدن تخم درختان جنگلی از هوا بهکمک بالگَرد یا هواپیمای سبک مخصوص، بهمنظور احداث جنگل در محل، پس از آمادهسازی بستر کا ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دور انداختن سایر معانی: 1- دور انداختن، ترک کردن، از خود سلب مسئولیت کردن، عاق کردن، انکار کردن 2- آزاد کردن 3- (طناب هایی که کشتی را در لنگرگاه درجا نگهداشته اند) باز کردن 4- (بافتن پیراهن ...
رد کردن سایر معانی: (مسئولیت یا اطلاع قبلی یا توافق قبلی و غیره) انکار کردن، حاشا کردن، ارندان کردن، انکار، نفی [حقوق] رد کردن، انکارکردن، تکذیب کردن، صرفنظر کردن (اقدام وکیل را) غیر مجاز اع ...
عاق کردن، از اری محروم کردن سایر معانی: از ارث محروم کردن، از حقوق و امتیازات خود محروم کردن، از ارک محروم کردن