disinherit
معنی
عاق کردن، از اری محروم کردن
سایر معانی: از ارث محروم کردن، از حقوق و امتیازات خود محروم کردن، از ارک محروم کردن
سایر معانی: از ارث محروم کردن، از حقوق و امتیازات خود محروم کردن، از ارک محروم کردن
دیکشنری
دور انداختن
فعل
disinherit, anathematize, curse, damnعاق کردن
disinheritاز اری محروم کردن
ترجمه آنلاین
سلب ارث
مترادف
bereave ، cut off without a cent ، deprive ، disaffiliate ، disown ، dispossess ، divest ، evict ، exclude ، exheridate ، neglect ، oust ، repudiate ، rob