(سخن مبهم و گول زننده) دو پهلوگویی، دو گونه گویی، مغلطه، دو پهلو حرف زدن، مغلطه کردن، چاپلوسی و زبان بازی، جمله دو پهلو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابهام، طفره، دروغ سایر معانی: دروه
مته به خشخاش گذاری، موشکافی زیاد از حد، بی اهمیت، ناچیز، موشکافی، باریک بینی، موشکافانه
قلبی، ناسرگی، بدلی، نادرستی، حرامزادگی