پراواز، مناسب برای اواز، پرنغمه سایر معانی: پراواز، پرنغمه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موسیقی یا شعربزمی سایر معانی: (موسیقی) چنگچه ای، وابسته به چنگ دستی، مناسب برای آواز خوانی به همراهی نوای چنگچه، آوازی، غنایی، نغمه سان، آوازین، شعر غنایی (در انگلیسی sonnet و elegy و ode و ...
موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار سایر معانی: وابسته به موسیقی، موسیقیایی، خنیایی، رامشی، آهنگین، دارای موسیقی، به موسیقی درآمده، نمایش اپرا مانند که برخی مکالمات آن آوازی و خنیایی است ...