فرایند همفشار [فیزیک] فرایندی ترمودینامیکی که در فشار ثابت اتفاق میافتد
واژههای مصوب فرهنگستان
فرایند همفشار [مهندسی بسپار] فرایندی ترمودینامیکی که در فشار ثابت اتفاق میافتد
(نقشه های جغرافیایی و زمین شناسی: خطی که جاهای هم ژرفای دریا و یا سطح آبهای زیرزمینی را نشان می دهد) خط ژرفانما، هم ژرفانما، خط هم ژرفا [عمران و معماری] خط همژرفا - همعمق - همنمای عمق [زمین ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(شیمی) ایزو بوتیلین (ch2:ch3)2c) که در ساختن لاستیک کاربرد دارد)
[معدن] متیل ایزوبوتیل کربونیل (فلوتاسیون)
پست، اعماقی سایر معانی: مبتذل، (به طور باور نکردنی) احساساتی، نامربوط، عمقی، دون
نقض کردن، تخلف کردن از، تخطی کردن سایر معانی: سرپیچی کردن، زیر پا گذاشتن، مغایر بودن با، شکستن (قانون یا مقررات)، (در بحث و غیره) مخالفت کردن، رد کردن، نفی کردن (contradict هم می گویند)، نق ...
مغایر، نا سازگار، ناپسند، ناگوار، نامطبوع سایر معانی: ناخوشایند، (بو و مزه) بد، بدمزه، بدبو، زننده، آدم بد قلق، کیاگن، دوست نداشتنی، نچسب، دعوایی، بدخلق، ناسازوار
مستی، نشئه سایر معانی: مستی
جدا، بطورجدی، بدلگرمی، باحرارت، باشوق
صفت، لقب، کنیه، اصطلاح سایر معانی: (صفت یا لقب یا عبارتی که برای وصف شخص یا چیزی به کار می رود و معمولا تداعی منفی دارد) صفت، پاچنام، واژه یا عبارت وصفی (مثلا در مثال های زیر:، برچسب، انگ، ع ...
خود رای، سرکش، خود سر، یاغی، سر سخت سایر معانی: لگام ناپذیر