[نساجی] صابون دریا - صابونی که در آب دریا قدرت پاک کنندگی خود را حفظ می کند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] صابون معدنی نام دیگر کانی بنتونیت
(امریکا - خودمانی) 1- (پیشنهاد و غیره) قابل قبول نیست 2- فایده ندارد، شدنی نیست
[خودرو] گریس غیر صابونی
[نساجی] آبکشی با صابون - شستن با صابون
روغن چرم، واکس چرم
[خودرو] صابون کربنات سدیم
[نساجی] صابون سدیمی
چاپلوسی، تملق سایر معانی: صابون مایع، صابون آبسان، (عامیانه) چاپلوسی کردن، زبان چرب و نرم به کار بردن، چاپلوسی کردن [نساجی] صابون مایع - صابون نرم - خمیر صابون معمولی سدیم
[نساجی] ماده صابونی نشونده-ماده غیرصابونی شونده
(گیاه شناسی) صابونی (saponaria officinalis که گل های سرخ خوشه ای می دهد)
گول زدن، ریشخند کردن سایر معانی: خر کردن، زبان بازی کردن، (با چاپلوسی و غیره) وادار به کاری کردن، چاپلوسی