[زمین شناسی] گلوله برفی پوشیده قطعه سنگی یا یخی که ازصخره های بالای greely firod جزیره ellesemere پائین افتاده، با تجمع وانباشته شدن روی هم حین سقوط سنگریزه هایشان برف را جمع نموده و دارای ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدف، جوانه زدن، شروع برشد کردن، در امدن سایر معانی: شاخ و برگ درآوردن، شکوفه دادن، شکوفا شدن، شکفیدن، رونق گرفتن، آباد شدن، شکوفیدن، رشد سریع کردن
غیر ممکن