دود گرفتگی، سیاهی، تیرگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرگی، تاری سایر معانی: تاریکی، ظلمت، نابینایی، کوری، بی بصیرتی، پنهانی [کامپیوتر] تیره گی [نساجی] تیرگی ( عکس روشنی )