ریخته، ذوب شده، گداخته، اب شده سایر معانی: مذاب، آب شده (در اثر گرما)، بخسیده، تفتیده، پخسان، (قدیمی) اسم مفعول فعل: melt، ریختگی [زمین شناسی] مذاب، گداخته حالت مایعی که محصول گرمایش و ذوب ش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی