اخم، اخم کردن، روی درهم کشیدن سایر معانی: ابرو در هم کشیدن، سگرمه در هم کشیدن، عبوس شدن، (با: on یا upon) با اخم نگاه کردن (به)، (مجازی) با بی میلی نگاه کردن به، ناچیز پنداشتن، از سر سیری (ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - خودمانی) زود خشمی، زود رنجی