رطوبت، تری، اشکبار، خیس، مرطوب، تر، بارانی، خیس خوردن، مرطوب کردن، خیس کردن، خیساندن، تر کردن، نمناک کردن سایر معانی: مه آلود، ابر گرفته، نم دار، هنوز خشک نشده، به کمک آب، با آب، همراه با آب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخالصیهایی که پس از جداسازی خامه از شیر پسچرخ در دستگاه جداساز باقی میماند [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
هریک از ریزاندامگانهای ردۀ میکسومیسهتِس (Myxomycetes) و آکراسیومیسهتِس (Acrasiomycetes) [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]