شیرین کاری، جست و خیز سریع، نوعی رقص تند، اهنگ رقص تند، با اهنگ تند رقص کردن، جست و خیز کردن، استهزاء کردن سایر معانی: ورجه وورجه کردن، (کاشانی) لوشیدن، ور جهیدن، (بالا و پایین یا پس و پیش) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سحر، جادو، اعجاز سایر معانی: انجام دادن اعمال معجزه آمیز، فرجودگری، سحر و جادو، معجزه، کار خارق العاده، خرق عادت
سحر، جادو سایر معانی: معجزه، فرجود