(امریکا - خودمانی) زندان، هلفدونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتی دو دکله، (امریکا - نیروی دریایی) بازداشتگاه موقت (مثلا در کشتی جنگی تا رسیدن به بندر)، نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر، (noun) نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر
باب، در، راهرو، درب سایر معانی: (مجازی) خانه، آپارتمان، (مجازی) وسیله، اسباب، راه، درگاه، آستانه، مدخل [عمران و معماری] در
باب، مدخل، ورودیه، دریچه، دروازه، گیت، در بزرگ، دریجه سد، وسایل ورود سایر معانی: در حیاط، در ورودی منزل یا باغ، قاپو، (در فرودگاه) گیت، محل ورود و خروج از هواپیما به فرودگاه، (در سینما و نما ...
ندامتگاه، بازداشتگاه یا زندان مجرمین، ندامتی، دار التادیب سایر معانی: وابسته به پشیمانی، توبه آمیز، ندامت کارانه، هود آمیز، پتت آمیز، زندان
حبس، زندان، محبس، زندان کردن سایر معانی: بندیخانه، وابسته به زندان [حقوق] زندان، محبس