آیه ی نحس، (شخص یا رویداد) به هم زننده ی خوشی، عیش زدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] قاب اسکلتی
[خاک شناسی] ذرات اسکلتی
شاه کلید، کلیدی که چندین قفل را باز کند سایر معانی: کلید بازکننده ی قفل های ساده (با شاه کلید master key فرق دارد)، کلید اضطراری
[زمین شناسی] اسکلت سازی
شالوده ریز، تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی، تهیه کننده رئوس مطالب
[علوم دامی] اجزاء ساختاری سلولهای eukaryotic شامل microtubules، microfilaments و intermediate filament
استخوان بندی درونی حیوان سایر معانی: (استخوان یا لاک یا غضروفی که از داخل بدن برخی مهره داران و خارپوستان را نگه می دارد) درون استخوان بندی (در برابر: برون استخوان بندی exoskeleton) [زمین شن ...
لاشه مانند، جسدوار، دارای رنگ پریده و مرده سایر معانی: جسد مانند، لاش سان، نعش مانند، رنگ پریده و نزار
فسیل، مربوط بادوار گذشته، سنگ واره سایر معانی: آدم قدیمی مسلک، کهنه اندیش، آدم متحجر، سنگواره ای، سنگواره سان، فسیلی، کانی، سنگواره ساز، (در اصل) هر سنگ یا ماده ی کانی استخراج شده، هرچیز سنگ ...
بی ثمر، زننده، لاغر، نحیف، بد قیافه سایر معانی: لاغر و استخوانی، نزار، دارای چشمان گود افتاده و رنگ پریده (در اثر گرسنگی یا مرض یا کهولت)، تکیده، لاغر مردنی، بی آب و علف، بی حاصل، بایر، لاغر ...
کشتی، کشتی سنگین و کندرو، بدنه کشتی، لاشه کشتی، تنه کشتی، بزرگ بنظر رسیدن، با سنگینی و رخوت حرکت کردن سایر معانی: لاشه ی کشتی، بدنه ی کشتی (از کار افتاده)، ناو لاشه، (لاشه ی هر چیز) بدنه، (ج ...