چرخآوا [فیزیک] اسبابی که در آن هوای متراکم از سوراخهای یک قرص چرخان بگذرد و صدا یا صوت بلندی ایجاد شود
واژههای مصوب فرهنگستان
سرود دلفریب وافسونگرانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاودریاییسانان [زیستشناسی - علوم جانوری] تنها پستانداران دریایی که کاملا آبزی و گیاهخوارند و تقریبا تمام آنها بدون مو و اندام حرکتی عقبیاند ...
رجوع شود به: sea cow، شبیه حوری دریایی، حوری وار، افسون گر، مسحور کننده
(جانور شناسی) لپیدوسیرن (جنسی از ماهیان مارماهی مانند که بومی تالاب ها و ایستاب های نواحی حاره ی امریکای جنوبی است)
ساحره، زن جادوگر، زن فریبنده
حرکت تند و سبک، لاس، طنازی کردن، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن سایر معانی: لاسیدن، لوندی کردن، عشوه گری کردن، کرشمه کردن، (با: with) به بازی گرفتن، بازی کردن با، (به طور نیمه جدی ...
فریبا، گمراه کننده، اغوا کننده سایر معانی: وسوسه انگیز، دلفریب، فریبنده
عفریته سایر معانی: (زن) جادوگر، ساحره
تنها پستانداران دریایی که کاملا آبزی و گیاهخوارند و تقریبا تمام آنها بدون مو و اندام حرکتی عقبیاند [زیستشناسی - علوم جانوری]