[برق و الکترونیک] جریان سینوسی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] میدان سینوسی
(نقشه ی جغرافی که خطوط عرض جغرافیایی آن مستقیم و خطوط طول جغرافیایی آن منحنی است) نقشه ی سینوس وار، نقشه جهان نمای مسطح [زمین شناسی] نقشه جهان نمای مسطح
[برق و الکترونیک] کمیت سینوسی کمیتی که مطابق با تابعی سینوسی از متغیر مستقل تغییر می کند .
[برق و الکترونیک] ولتاژ سینوسی
[سینما] موج سینوسی [برق و الکترونیک] موج سینوسی [ریاضیات] موج سینوسی
[برق و الکترونیک] موج غیز سینوسی بازتابش از سطح زیری که سبب ایجاد پراکندگی و پراش در امواج می شود .
[زمین شناسی] سینوس چشمی یک جفت از سینوسهای کوچک و کم عمق موجود در جوانب دهانه های چشمی نوتیلوس (Nautilus).
[زمین شناسی] دندانه اى در بخش پشتى (عقبى)خط پالیال دو کفه اى سیفون دار در جایى که سیفون به صدف وصل مى شود
سیم، چرک، ریم سایر معانی: (زخم و کورک و غیره) چرک، شوخ، فساد [نساجی] چرک
سردرد ناشی از تهوع، سر درد همراه با تهوع، migraine : سردرد همراه با یاناشی از تهوع
هریک از دو کاوک اطراف بینیکه بهصورت حفرهای وسیع در داخل استخوان فک بالا قرار دارد [پزشکی - دندانپزشکی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان