علامت، معنی دار، حاکی از، ژرف، مهم، عمده، قابل توجه سایر معانی: مهند، دربایست، بااهمیت، کرامند، پرمعنی، چم دار، چشمگیر، قابل ملاحظه، (قدیمی) نشان، نماد (significancy هم می گویند) [صنایع غذای ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مهم ترین تفاوت [آمار] تفاوت معنی دار
[کامپیوتر] ارقام معنی دار [ریاضیات] ارقام بامعنی، اعشار
[حسابداری] عدد اصلی، عدد مهم [شیمی] رقم با معنی [عمران و معماری] رقم معنی دار [ریاضیات] رقم با معنی، رقم معنی دار [آمار] رقم معنی دار
[برق و الکترونیک] اشکال با معنی [ریاضیات] ارقام با معنی، رقم اعشار
[ریاضیات] احتمال معنی دار بودن
significantly, adv•1- به طور چشمگیر، به طور قابل ملاحظه 2- بامعنا، به طور پرمعنی 3- جالب اینکه، مهم اینکه
[آب و خاک] اولین بارندگی موثر
[کامپیوتر] کم اهمیت ترین رقم، رقم با کمترین ارزش .
[آمار] کوچکترین دامنه تغییرات استیودنت شده , کوچکترین دامنه تغییرات استیودنتیده
[برق و الکترونیک] با ارزشترین بیت بیتی که بیشترین مقدار یا وزن را در علامت گذاری دورویی یک عدد دارد .
[کامپیوتر] با اهمیت ترین رقم، با ارزش ترین رقم .